نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
سید ناصر الدین بدیسار: مردم گذران زندگی می کردند تا اینکه خبر رسید سیدی امده و شاه را بیرون کرده است.دیری نشد که گفتند دشمن طاقت دیدن پیروزی سید را ندارد و به کشور حمله کرده است.مردان مردی از یکی از مناطق محروم استان بلند شدند تا به فرزندان درد و رنج و محرومیت و از تبار پابرهنگان زمین معروف شوند که فرمان الهی امام و رهبرشان را به گوش جان شنیده وبا زبان دل لبیک گفته و شجاعانه در عرصه دفاع از انقلاب و نظام اسلامی حضور یافتند و با حضورشان پنجاه شهید تقدیم وطن کردند.
اگر چه سال هاست که از دوران جنگ می گذرد،اما از ان سالهای عشق و ایثار خاطرات و اهدافی در ذهن مردم منطقه نقش بسته است



:: بازدید از این مطلب : 475
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 داریوش بابائی: رشد سریع جمعیت و افزایش تملک آپارتمانها و وسایل نقلیه شخصی، گستردگی شهرها را به دنبال دارد در چنین شهرهایی سیستم حمل و نقل درون شهری اهمیت ویژه ای یافته و به نحوی طراحی میگردد که حداکثر کارایی را در سرویس دهی به شهروندان داشته باشد و از سوی دیگر عدم مدیریت صحیح در جهت نظارت بر پارکینگ این وسایل نقلیه شخصی معضلات فراوانی برای دولت وشهروندان ایجاد کرده است .  



:: بازدید از این مطلب : 339
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

غرض از تحریر این مقاله این است که، با استناد به احکام قرآنی، ثابت شود که :                                       

  اولاً: زن و مرد دارای ارزش انسانی مساوی هستند، و هیچکدام بر دیگری برتری ندارند، و تفاوت جنسی آنها، تنها برای ایجاد زمینه ی آرامش و آسایش و محبت و تولید نسل بوده، تا بدینوسیله نسل بشر، منقرض نگردد. و تا پایان عمر بتوانند، با آرامش و آسایش زندگی لذتبخشی داشته باشند، و زندگی مشترک را تحمل کند ندارد.

     



:: بازدید از این مطلب : 302
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
استان زیبا وچهار فصل کهگیلویه وبویراحمد با داربودن یک درصد خاک وجمعیت کشور توانمندیها وپتانسیلهای بالقوه ای در بخشهای گوناگون صنعتی ،کشاورزی ،گردشگری و... دارد بعد از انقلاب شکوهمند ایران اسلامی خدمات بسیار ارزشمندی برای آبادانی وسازندگی این دیار و رونق گرفتن قطار توسعه وپیشرفت انجام گرفت ولی به دلیل عمق محرومیت این خدمات هنوز ناکافی است سفر رهبر فرزانه انقلاب در 17 خردادسال  1373  جان تازه ای به این استان بخشید و بیشتر پروژه های امروز در استان از برکات این سفر ارزشمند است



:: بازدید از این مطلب : 464
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

یک
روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد
متوجه نامه‌ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود



:: بازدید از این مطلب : 333
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
از همان روزی که دست حضرت قابیل

گشت آلوده به خون حضرت هابیل



:: بازدید از این مطلب : 412
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

مهر یا مهریه:  

     در قرآن مجید واژه مهر بکار نرفته بلکه از لغات معادل آن استفاده شده است. آیات زیر مبنای فقهی مهر در قرآن را تشکیل می دهند :

1-    وآتواالنساءصدُقاتِهّن­نِحله (صداق­های زنان را بعنوان بخشش پرداخت نمائید)، واژه­های صداق و نحله از این آیه اتّخاذ گردیده است.(سوره نساء، آیه 4) نِحله یعنی بخشش از روی طیب نفس و رضایت خاطر

2-    وان­طَلَّقتُموهُنَّ­مِن­قَبلِ­اَن­تَمَسّوهُنَّ­فَرَضتُم­لهُنَّ­فَریضةً ­فَنِصفُ­مافرضتم (هرگاه زنان را قبل از همبستری طلاق دادید، نیمی از مهر آنان را پرداخت کنید). واژه فریضه از این آیه اتّخاذ گردیده است. (سوره بقره، آیه 237)

3-    فَمَا­استَمتَعتُم­بِه­مِنهُنَّ­فَاتُوهُّن­اُجُورَهُنّ _ (یعنی از زنان که استمتاع می­برید اجر آنان را پرداخت کنید. از این آیه بر نکاح منقطع تفسیر شده و لذا بر مهریه نکاح منقطع اجر(مزد) اطلاق گردیده است. (سوره نساء، آیه 28) 



:: بازدید از این مطلب : 494
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

خدایی یا رفاقتی

شبی راه‌زنان به قافله‌ای شبیخون زدند و اموال ‌آنان را به غارت بردند. بعد از مراجعت به مخفیگاه نوبت به تقسیم اموال مسروقه رسید، همه جمع شدند و هرکس آنچه به دست آورده بود به میان گذاشت، رئیس دزدان از جمع پرسید چگونه تقسیم کنیم ؟ خدایی یا رفاقتی ؟

جمع به اتفاق پاسخ دادند خدایی.

رئیس دزدان شروع به تقسیم کرد، بیش از نیمی از اموال را برای خود برداشت و الباقی را به شکل نامساوی میان سه تن از راه‌زنان تقسیم کرد و به بقیه هیچ نداد.

دیگران اعتراض کردند که ما گفتیم خدایی تقسیم کن تا تساوی رعایت شود و همه راضی باشیم این چه تقسیمیست ؟؟؟

رئیس پاسخ داد : خداوند به یکی زیاد بخشیده و به یکی کمتر و به یکی هم هیچ، خود شاهدی بر این ادعا هستید، آن تقسیمی که شما در نظر دارید تقسیم رفاقتی بود که نپذیرفتید پس حق اعتراض ندارید






:: بازدید از این مطلب : 352
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع علی له ذلک بعدد ما احاط به علمک
با سلام .
متاسفانه و با نهایت شرمندگی مجبور به انتشار این خبر شدم .
با خبر شدیم اخیرا خواننده ی رپ و مضحک به اصطلاح ایرانی بنام
" شاهین نجفی لعنت الله علیه "
آلبوم جدیدی به بازار ارائه کرده است و نام مقدس " نقی " را برای این آلبوم برگزیده است . وی به این اقدام گستاخانه کفایت نکرده و برای پوستر آلبوم حقیر خود تصویربارگاه و گنبد ملکوتی
" سلطان السلاطین شاه دلها علی ابن موسی الرضا علیه السلام "
را با ویرایشهایی زشت و ناپسند و به تمسخر گرفتن انتخاب کرده است .
علیرغم میل باطنی و با معذرت خواهی از محضر حضرت صاحب و قلب جریحه دار و زخم خورده شما دلسوختگان اهلبیت علیهم السلام مجبور شدم این تصویر رو بذارتا شایعه پراکنی شکل نگیره و کسی تهمت دروغ به این مطلب نزنه .

    



متن این ترانه ی حقیر هم در برخی از سایت ها منتشر شده که دیگه هیچ جوری
نتونستم با خودم کنار بیام و متن رو روی وبلاگ بذارم .
در همین حد توضیح بدم که به ظاهر و به خیال باطل خواننده تاخیر در ظهور حضرت صاحب العصر و الزمان ارواحنا فداه و اسماء مقدس ائمه اطهار علیهم السلام اجمعین به تمسخر گرفته شده است .

:: بازدید از این مطلب : 430
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
کار من نیست که بنشینم واملات کنم
شان تو نیست که در دفترم انشات کنم

عین توحید همین است که قبل از توبه
باید اول برسم با تو مناجات کنم

سالی یکبار من عاشق نشوم می میرم
سالی یکبار اجازه بده لیلات کنم

همه جا رفتم و دیدم که تو هستی همه جا
تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم

پدر خاکی و ما بچه ی خاکی تو ایم
حق بده پس همه را خاک کف پات کنم

ازتو ای پیر طریقت که سر راه منی
آنقدر معجزه دیدم که مسیحات کنم

از خدا خواسته ام هرچه که دارم بدهم
جای آن چشم بگیرم که تماشات کنم

تو همانی که خدا گفت : تو رب الارضی
سجده بر اشهد ان لایی الات کنم

مثل ما ماه پیمبر به خودت ماه بگو
اشهد ان علی ولی الله بگو
......

آینه هستم و آماده ی ایوان شدنم
آتشي هستم و لبريز گلستان شدنم

چند وقتی است به ایوان نجف سر نزدم
بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم

سفره ی نان جویی پهن کن ای شاه نجف
بيشتر از همه آماده ي  مهمان شدنم

آنکه از کفر در آورد مرا مهر تو بود
همه اش زیر سر توست مسلمان شدنم

از چه امروز نیفتم به قدومت وقتی
ختم شد سجده ی دیروز به انسان شدنم

علی اللهی ما را به بزرگیت ببخش
پیش تو مستحق این همه حیران شدنم

ده ذی الحجه ي من هجده ذالحجه ي توست
هشت روز است که آماده قربان شدنم

جان به هرحال قرار است که قربان بشود
پس چه خوب است که قربانی جانان بشود
.......

شان تو بود اگر این همه بالا رفتی
حق تو بود که بالاتر از اینجا رفتی

شانه ی سبز نبی باتنش عرش الله است
تو از این حیث روی عرش معلا رفتی

انبیاء نیز نرفتند چنین تا معراج
اونبیاء نیز نرفتند تو اما رفتی

به یقین دست خدا دست پیمبر هم هست
پس تو با دست خودت این همه بالا رفتی

باید این راه به دست دگری حفظ شود
علت این بود که تا خیمه ي زهرا رفتی

تو ولي  هستی و منجی ولایت زهراست
تو هدایت گری و نور هدایت زهراست
......

آی مردم بخدا نیست کسی بر تر از این
ازلی طینت اول تر و آخر تر از این

تا به حالا که ندیدند و بعد از این هم
اسد الله ترين  حضرت حیدرتر از این

هیچ کس نیست گه عقد اخوت خواندن
بهر پیغمبر اسلام برادرتر از این

رفت ازشانه ی معراج نبی بالاتر
بخدا هیچ کجا نیست کسی سرتر از این

آن دو تا ذات در این مرحله یک ذات شدن
این پیمبر تر از آن، آن پیمبر تر از این

دست گرم پدر فاطمه در دست علی ست
بعد از این بار نبوت همه در دست علی ست

             علي اکبر لطیفیان



:: بازدید از این مطلب : 410
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
به بچه خفاشی که به ساحت امامان مظلوم شیعه اهانت کرد و به بچه های سرراهی "بالاترین" که کارگردانان این بازی اند.

 بسم رب النور

بسم رب العشق

بسم رب الهادی المهدی

آن که شعر و هرچه موسیقی ست

نذر درگاهش

آن که پاکان هنر در پای او سجاده افکندند

بسم رب العشق

آن که حافظ ها و سعدی ها

عشق او و آل او را بر زبان دارند

بسم رب الهادی المهدی

صاحب عصری که عالم وامدار اوست

گرچه دجالان بدآهنگ

گرچه شیطان های بد ترکیب

داردار و واق واق خویش را آواز می گویند

این نه موسیقی ست

این نه شعر و نه ترانه

این همه فحش است

این فضیحت نامه ی صهیون و آمریکاست

بچه های نطفه هایی از لجن روییده در مرداب

کارگردان

استخوانی پرت خواهد کرد

پیش دم جنبانی چلپاسه ای بدبو

آن دَل هرجایی یابو

 

مزد وق وق کردن سگهای بی اصل و نسب این است

مزد سگدوخوانی این از شغالان بدصداتر

مزد این چندین دهان بی چاک

استخوانی

مزد این مزدورهای مست عیاشش

فکر چندین جایزه از دست خام چند خاخام اند

جایزه در راستای  فکرهایی از جنابت تا جنایت پُر

 جایزه در راستای گنده گویی ها و چیزی از همین هایی که می دانید و می دانند

پولهای هرزه سهم حنجر بدبوی فحاشش

 

مرتدند اینان نه یک تن شان

مرتد اول همین بالاترین با بچه های تخس بی مادر

با همان اصحاب یک پاشان به اسرائیل

با همان  مسئول کلاشش

مرتد دوم

کارگردان چنین آهنگ بد آهنگ

مرتد سوم همین خفاش عیاشش ...

مانده آن سو مادری چشم انتظار راه

مادری شرمنده ی  شاهین...

                           نه ،  خفاشش!

منبع:http://ghazveh.blogfa.com



:: بازدید از این مطلب : 448
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
تو در راه امیرالمومنین خود را فدا کردی
تو با ایثار جان حق ولایت را ادا کردی
تو بر حفظ علی با طفل معصومت سپر گشتی
تو حتی بین دشمن چار کودک را رها کردی
تو زینب داشتی ای بانوی خلقت چه پیش آمد
که چون نقش زمین گشتی کنیزت را صدا کردی
مدال روی بازویت گواهی می دهد آری
که جان دادی طناب از دست حبل الله وا کردی
تو از دور علی، روبه صفت ها را پراکندی
تو در یک شهر دشمن، یاریِ شیر خدا کردی
تو برگرداندی از مسجد امامت را سوی خانه
تو دختر تربیت بهر قیام کربلا کردی
تو با نطق رسایت خطبه خواندی از علی گفتی
تو ما را با علی تا صبح محشر آشنا کردی
ولایت زنده از نطق رسای توست یا زهرا
غدیر دوم ما خطبه های توست یا زهرا



:: بازدید از این مطلب : 341
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

- زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید:

«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»

به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.

اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.

2- زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

3- بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور - کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.

ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود:

«غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.

4- همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند:

«از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»

5- یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.

ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.

6- حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند:

«در روز عاشورا مقداری از گِل پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!

7- پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.

«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم.»

این جمله دو معنی دارد:

معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند.

معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!

8- کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می‌باشد.

9- در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.

روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می‌باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می‌خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟

10- حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

منبع: کتاب به سوی محبوب، و کتاب برگی از دفتر آفتاب. آیة الله بهجت



:: بازدید از این مطلب : 386
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

ما را برای گدایش شدن آفریده اند،

غُمری آب و هوایش شدن آفریده اند.

او را برای طواف و برای عروج،

مارا برایِ برایش شدن آفریده اند.

این خانوم با کرم، محترم را برای

وقف امام رضایش شدن آفریده اند،

اصلا تمامی ایران زمین را برای

ملک خصوصی پایش شدن آفریده اند،

هرچند نانی نداریم، گندم که داریم،

گیرم مدینه نرفتیم ما قم که داریم،



زهرا حضورش نیازی به مردم ندارد،

اصلا ظهورش مدینه یا قم ندارد،

بالی که این آسمان را ندارد، چه دارد؟

آن کس که این آستان را ندارد چه دارد؟

عصمت تباری که همسایه اش را ندیده،

همسایه اش نیز هم سایه اش را ندیده،

بانوی والا مقامی که مافوق نور است،

خورشید هفت آسمانی که مافوق نور است،

پروازها با قنوتش به بالا رسیدند،

اعجازها با نگاهش به عیسی رسیدند،

غیر از خدایا خدایا صدایی ندارد،

روی زمین غیر محراب جایی ندارد،

سجاده اش با مناجات کردن گره خورد،

هر صبح با نور خیرات کردن گره خورد،

امروز بارانی ترین عنایت به دستش،

فردا فراوان ترین ِ شفاعت به دستش،

از یک طرف دختر ِ مردِ مشکل گشاهاست،

از یک طرف خواهر ِ آبروی گداهاست.

او حلقهء اتصال رضا با جواد است،

باب الحوائج ترینی که بابِ مراد است،

وقتی که میخواست از خانه اش دربیاید،

یعنی به سمتِ حریم پیمبر بیاید،

دور و برش از برادر برادر قرُق بود،

راه از پسر های موسی ابن جعفرقرُق بود،

دست پسرهای موسی ابن جعفر نقابش،

پای پسرهای موسی ابن جعفر رکابش،

تا چادرش خاکی از ردپایی نگیرد،

تا معجر با حجابش به جایی نگیرد،

او آمد و مایهء افتخار همه شد،

دسته گل مریمی بهار همه شد،

گیرم نبودیم اما سلامش که کردیم.

گیرم ندیدیم، ما احترامش که کردیم.

ما سربلندیم از اینکه گلابش نکردیم،

با ازدحام سر کوچه آبش کردیم.

او آمد و طرز خواهر شدن را نوشت و

قربانِ قبل از برادر شدن را نوشت و،

چه خوب شد که مسیرش به مقتل نیوفتاد،

چه خوبتر که بارها از روی تل نیوفتاد.

گودالی از کشمکشهای لشکر ندید و

بالای سر نیزه ها سر ندید و....


        علي اكبر لطيفيان



:: بازدید از این مطلب : 334
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

نوشهر را ببين که هوايش بهاري است

در رودهاي آن نم احساس جاري است

بوشهر را نگر که سرش گرم و داغ داغ

آري ! عجب جهنم والا تباري است!

يک نقطه فرق ، بين رحيم و رجيم هاست ""

اين از اصول اول چشم انتظاري است

هر شب قرار مي کنم  : آقا تمام !   عفو!

جز جمعه ها که کار دلم بي قراري است

من را ببين چقدر خوب حرف مي زنم . ولی

حتي خداي من ازمن ، هم فراري است !

او سايه و من در پي او سگ دو مي زنم

شايد اساس عشق شما ، دور کاري است!

هر وقت نااميد و پر از يأس ميشوم

الهام مي شود که : توسل ! علمداري است !

ذکر حسن(ع) عجب اعجاز مي کند......حسن(ع) !

نام حسين (ع)  بي بروبرگرد کاري است

شمع است که در غم پروانه  آب مي شود

مولا (ع) شهيد و کشته ي زهرا مداري است

بعد از عروج فاطمه(س) خم گشت پشت من

دنيا عذاب ، وضعيتم اضطراري است

بعد از هبوط کوفه ، که ؟.... چاه است همدمم

شايد که چاه در پي شب زنده داري است

کوفه طعام اين لجن پست و ، ... مست شد !

اف باد بر تو و دنيا ! به خدا روزه خواري است

عشق و محبت چارده  نه فقط ، بلکه کربلا

بر لوح قلب من به ابد يادگاري است

اين بيت هاي من همه آغاز حاجت است

اکنون که حال دلم گريه زاري است

من را ببخش ادبم کن براي خود

  جبر است قبول توبه من ! اختياری است؟!

**********

گيرم کميت وزن غزل لنگ مي زند

اصلا قبول . باشه همش من دراري است

                                                           حمید رازانی



:: بازدید از این مطلب : 346
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

وعده ی بنده خسران زده ی ماه خدا

عصر روز عرفه،صحن حسین، کرببلا



:: بازدید از این مطلب : 346
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز

شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

دهه آخر ماه اول راه سحر است

بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه

سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم

یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است

او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست

دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت

باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز

یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد

کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی

دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز

تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است

رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز

هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی

همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز


           علي اكبر لطيفيان



:: بازدید از این مطلب : 329
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

چند ماهی است در صدا سیما / آمده طنز پرطرفداری

در حقیقت سیاسی و کمدی  / گریه دار است و خنده بازاری

 

جای اسم و مقام و حرف رکیک / بین برنامه بوق باب شده

جای لفظ فلان فلان قدیم / بوق ممتد ولی حساب شده

 

اگر اهل سیاست و ذوقی / من هم امروز حرف ها دارم

و چه خوب است در سخن جای / بعضی الفاظ بوق بگذارم

 

آی آقای بوق خالی بند / بوق ها را نریختی به حساب

بوق سهم عدالتت پس کو / مسکن بوق بی حساب و کتاب

 

همه بی کار و داده ای به یکی / چند پست کلیدی اهدائی

بزن از حلق مردم مظلوم / بده بوقندیار بوقائی

 

مانده ام بوق از کجا آمد / روی فرمان چرخ تو جا شد

مثل دوران بوق در بر تو / بوق پیدا شد و "هویدا" شد

 

دوستم با تو گفت از در لطف / درد خود با خلوص درمان کن

بوق بیرون فتاده ات دیدند / زشتی بوق خویش پنهان کن

 

طفلکی حرف بد نگفته به تو  / اصلا این حرف را بزن تو به من

من اگر با تو حرف بوق زدم / بوق من را خودت بیا بشکن

 

یاد داری که بوق قبل از تو / بوق ها را شنید و کرد انکار

بس که هشدار را ندیده گرفت / منحرف شد ز راه و زد به چنار

 

شطّ رنج است ضربه ی حداد  / بعد هر ضربه کیش و مات حدید

مرد باید که حرف حق بزند / هرکه عاش سعید مات سعید

 

«حاج محمود کریمی»

29 رمضان1432

8 شهریور 90



:: بازدید از این مطلب : 447
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی




من نمیدانم چرا میگویند: اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست

و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست


گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد


چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید



:: بازدید از این مطلب : 451
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی










زخــم که می خوری.،
مــزه مــزه اش کن ..!!!

..

..

حتما نمـکش آشـــناست...!!      


:: بازدید از این مطلب : 498
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

از فواید بازی شطرنج با خبر هستید؟

شطرنج ورزش رزمی ذهن ودر واقع پیکار اندیشه هاست که تاثیرات زیر را دارد.


1)افزایش تمرکز
2)افزایش خلاقیت ذهن
3)سرعت و دقت در تصمیم گیری
4)تفکر منطقی و انتزاعی
5)افزایش استقامت در مواجه شدن با مشکلات
6)افزایش اعتماد به نفس



:: بازدید از این مطلب : 516
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

من از نگاه ماهی ، در تنگنای تنگ

بی تاب می شوم

وز شرم این ستم که بر این تشنه می رود

انگار پیش دیده او آب می شوم

چون باد ، با شتاب ، از جای می پرم

زندانی حصار بلورین را

تا آبدان خانه خاموش می برم

آرام تر ز برگ ، می بخشمش به آب

می بینم از نشاط رهایی

در آن فضای باز ، پرواز می کند

آزاد ، تیزبال ، سبکروح ، سرمست

بر زمین و زمان ناز می کند

تا در کشت تمامی آن شهد را به کام

با منتهای شوق دهان باز می کند

هر چند ، دیوار آبدان خزه بسته

پاشویه ها خراب ، شکسته

وان راکد فسرده درین خاکشیر نشسته

این آبدان اگر نه بلورین

وین آب اگر نه روشن مانند اشک چشم

اما جهان او ، وطن اوست

اینجا ، تمام آنچه در آن موج می زند

پیوند ، ذره های تن اوست

آه ای سراب دور

ما را چه می فریبی

با آن بلور و نور



:: بازدید از این مطلب : 565
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی


زین الدین زیدان به ایران می آید . . .

زین الدین زیدان ستاره تاریخ ساز فوتبال فرانسه ابراز امیدواری کرد بتواند حرم امام خمینی (ره) را زیارت کند .
به گزارش عصر ایران، زیدان در اظهاراتی که در روزنامه های فرانسه منتشر شده، اضافه کرده که قرار است در سفر برنامه ریزی شده به ایران در ماه آینده از شهر خمین زادگاه امام خمینی نیز دیدار کند.
زیدان که یک الجزایری الاصل است ادامه داد: از اینکه دعوتی از مقامات ایرانی برای سفر به این کشور دریافت کرده ام خوشحالم و برای شخصیت امام خمینی احترام بسیاری قائل هستم.
این بازیکن سابق تیم ملی فرانسه همچنین درباره شخصیت امام علی (ع) نیز گفته است که "من خادم امام علی (ع) هستم."
وی همچنین گفت که حاضر است با افتخار و محبت مربیگری تیم ملی فوتبال ایران را برعهده بگیرد و وعده داد که به تیم ملی فوتبال ایران کمک بسیاری کند.
زیدان از سیاست های ضد استکباری و ضد امپریالیستی ایران نیز تقدیر کرد.



:: بازدید از این مطلب : 481
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی


 

 مادر بهشت من همه آغوش گرم تست

گوئي سرم هنوز ببالين گرم تست

 

پيوسته درهواي توچشمم به جستجوست

هرلحظه باخيال توجانم به گفتگوست

 

در خواب و خيال همه با توام هنوز

تنهائيم مباد که تيره است بي تو روز

 

دائم حريم قدس تو احساس ميکنم

احساس قدس آن دم انفاس ميکنم

 

موسيقي بهشت همانا صداي تست

گوش دلم به زمزمه لاي لاي تست

 

مادر به قصه هاي تو ميخفت غصه ها

ميرفت چشم و گوش بدنبال قصه ها

 

با شاديت نبود غمي را مجال ايست

امّا به گريه تو هم آفاق ميگريست

 

صد قصه عشق بودي وميخواندمت مدام

رفتيّ و ماند قصه صد عشق ناتمام

 

اي سينه داشته سپر هر بلاي من

اکنون بکن شفاعت من با خداي من

 

امروز هستيم به اميد دعاي تست

فردا کليد باغ بهشتم رضاي تست

 

اين راز آن حديث که نقل از پيمبر ست

جنت نهاده زير قدمهاي مادر ست




:: بازدید از این مطلب : 753
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی





:: بازدید از این مطلب : 564
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

لبت

با من حرف می زند

و من

به چشمانت

گوش می دهم

كمی

بلندتر از صدایت

نگاهم كن....



:: بازدید از این مطلب : 459
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

اگه قرار بود یکی از این دو اسم رو بذارید واسه پسرتون، کدوم یکی رو انتخاب میکردید؟

1-  نوید ------  navid

2-  نیما -----   nima

3-  هیچکدام     x

لطفا" نظر بدید. و یه اسم جدا از این دو مورد پیشنهاد کنید.

ممنون



:: بازدید از این مطلب : 448
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی



:: بازدید از این مطلب : 611
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
فعلا ادامه مطلب فقط تو دل خودمه.. امیدوارم به زودی پاکش کنم و نیازی نباشه به گفتنش

:: بازدید از این مطلب : 465
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

عزیزم الان که داشتم به تلویزیون نگاه می کردم مراسم سالگرد بهجت رو نشان می داد و اونایی که از نزدیک می شناختنش راجع بهش می گفتن و از خودم خجالت کشیدم که من کجا و این آدمهای پاک کجا؟؟؟؟؟

تاثیری که روم داشت علاوه بر اینکه حواسم به اعمالم باشه به طور کلی، یاد تو افتادم و حرفی که بهت گفته بودم راجع به علاقه م نسبت به گرفتن هدایای گرانقیمت (با کمال شرمساری). نمی دانم از این همه گناه که مرتکب شدم چرا این توی ذهنم می آمد و نمی رفت. اینقدر به خاطر این حرفم پشیمانم که اشکام سرازیره. تصمیم گرفتم بیام اینجا و بهت بگم عزیزم من نمی خوام حتی توی یک مورد هم نا آگاهانه دنیوی فکر کنم و استثنا بدانم که بعنوان اثبات عشق باشه. هر چی که همسرم بهم هدیه بده بالاتر از عشق پاک و خالصانه و بی ریاش نیست و اینکه بهترین همراهمه توی مسیر خدا پرستی. تا وقتی که این دو تا رو دارم انگار همه چیز دارم و اثبات عشقت هم همراهی منه نه هدایای آنچنانی.



:: بازدید از این مطلب : 451
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 | نظرات ()